bieldsدیکشنری انگلیسی به فارسیبرتری داره، شیر کردن، تشجیع کردن، شهامت دادن، شجاع شدن، دفاع کردن، مسکن گزیدن
bieldدیکشنری انگلیسی به فارسیاستراحت، شیر کردن، تشجیع کردن، شهامت دادن، شجاع شدن، دفاع کردن، مسکن گزیدن
beltsدیکشنری انگلیسی به فارسیکمربند، تسمه، باریکه، طرف، فتق بند، بند چرمی، بستن، شلاق زدن، محاصره ردن، زدن، با شدت حرکت یا عمل کردن