billetدیکشنری انگلیسی به فارسیبیلت، ورقه جیره، یادداشت مختصر، پروانه، اجازه نامه، ورقه رای را ثبت کردن، اجازهنامه جا و خوراك صادر کردن
bleedدیکشنری انگلیسی به فارسیخونریزی، خون گرفتن، خون گرفتن از، خون ریختن، خون جاری شدن از، خون امدن از، اخاذی کردن