بلات، بع بع کردن، نعره زدن، بی ملاحظه حرف زدن
بلوک
بلوط، لکه، لک، بد نامی، لکه دار کردن یا شدن
بطری، لکه، خال، دمل، جوش چرک دار، کورک، رنگ محو
بالاتره، بع بع، بع بع کردن، ناله کردن، صدای بزغاله کردن
خون، نژاد، مزاج، نسبت، نیرو، خون گرفتن، خون جاریکردن