انواع داروها برای مهار تپش قلب و برطرف سازی آنژین صدری و فشار خون(داروسازی)دیکشنری فارسی به انگلیسیbeta blocker
جلوگیردیکشنری فارسی به انگلیسیathwart, balk, bar, blocker, check, constraint, exclusive, fence, hindrance, preventive, impediment, inhibition, inhibitory, obstacle
عامل مسدودکنندة عصبی ـ ماهیچهایneuromuscular blocking agentواژههای مصوب فرهنگستاندارویی که مانع انتقال پیام عصبی به ماهیچه میشود که نتیجة آن فلج شدن موقت ماهیچه است متـ . مسدودکنندة عصبی ـ ماهیچهای neuromuscular blocker
خدمات رد تماس ناشناس در متدPBX block the blockerواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که به مشترک مرکز تلفن داخلی امکان میدهد ضمن رد تماسهای ناشناس پیامی نیز پخش کند متـ . خدمات رد برخوانی ناشناس در متد
بازیکن حائلscreener, blockerواژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، بازیکن مهاجمی که بین همتیمی و مدافع حریف قرار میگیرد تا مانع حرکت مؤثر حریف شود و همزمان فضای مناسب برای همتیمی خود ایجاد کند