بیغوشلغتنامه دهخدابیغوش . [ ب َ / ب ِ ] (ترکی ، اِ) بوم . جغد. (یادداشت مؤلف ). بایغوش . بایقوش . کوف . بوف . فاطمه خانم (در تداول عامه ).- مثل بیغوش ؛ تنها.منزوی . (یادداشت بخط مؤلف ).
آغ بوغوشلغتنامه دهخداآغ بوغوش . [ ب ُ غُش ْ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سراب به اردبیل میان ساری قیه و مجمیر در 161300 گزی تبریز.
قطعات تقلبیbogus partsواژههای مصوب فرهنگستانقطعات نامرغوب تولیدشده یا بازسازیشده با شمارة فنی قطعات اصل و در جعبههای مشابه که شرکتهای ناشناس آنها را بهعنوان قطعة اصلی به مراکز تعمیرات و نگهداری میفروشند
قلابیدیکشنری فارسی به انگلیسیbogus, bum, charlatan, false, mendacious, phoney, phony, pseudo, quack, shoddy, spurious, tinny
دروغیندیکشنری فارسی به انگلیسیbogus, bum, dummy, factitious, false, fictitious, make-believe, mock, phantom, pretended, pseudo, pseudo-, quack, spurious, untrue, untruthful