غذادهی یکبارهbolus feedingواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای غذادهی که در آن حجم زیادی از فرمول آسانگوار در مدتزمانی کوتاه به بیمار داده میشود
بلوزلغتنامه دهخدابلوز. [ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) جامه ٔ نیم تنه ٔ کرکی یا پشمی یا کاموایی و نخی زنانه یا مردانه . (فرهنگ فارسی معین ).
بلوشلغتنامه دهخدابلوش . [ ب ُ] (اِ) نامی است که در تنکابن و کجور و گیلان به تمشک دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تمشک شود.
غذادهی یکبارهbolus feedingواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای غذادهی که در آن حجم زیادی از فرمول آسانگوار در مدتزمانی کوتاه به بیمار داده میشود
رگبست1embolusواژههای مصوب فرهنگستانتودهای از لخته یا مواد خارجی که با حرکت از طریق جریان خون و گیر کردن در ناحیهای از رگ باعث انسداد آن میشود