سردبادboraواژههای مصوب فرهنگستانباد فروریز بسیار سردی که وقتی به زمینهای پست یا سواحل میرسد، گرمایش ترمودینامیکی آن برای رسیدن به دمای معمول منطقه ناکافی است و بهصورت بادی سرد ظاهر میشود
مِه سردبادbora fogواژههای مصوب فرهنگستانمِه غلیظ ناشی از فوران قطرکها از سطح آب دریا براثر وزش سردباد
بورسلغتنامه دهخدابورس . (فرانسوی ، اِ) بازاری که داد و ستد و معامله (بخصوص اوراق بهادار) در آنجا انجام گیرد. (فرهنگ فارسی معین ).
سردبادکborasca, borasco, bourrasqueواژههای مصوب فرهنگستانسردبادی کوچک که یک توفان تندری یا تندوزۀ مخرب است