تکواژ وابستهbound morphemeواژههای مصوب فرهنگستانتکواژی که هیچگاه بهتنهایی به کار نرود و همراه تکواژی دیگر بیاید
باندbandage 1, band 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی نوار پارچهای برای بستن عضو صدمهدیدۀ بدن متـ . نوار 2
باند بسامدfrequency band 1واژههای مصوب فرهنگستانگسترۀ پیوستهای از بسامد که در حدِّفاصل یک کران پایین و یک کران بالا قرار میگیرد
باند بسامد رادیوییradio frequency bandواژههای مصوب فرهنگستانطیف بسامد رادیویی که به یک رشته محدودههای بسامدیِ کوچک تقسیم میشود متـ . طیف بسامد 2 radio spectrum
رگة تَرَکبندcrack-seal veinواژههای مصوب فرهنگستانرگهای که براثر تَرَکخوردگیها و تهنشینیهای متوالی در امتداد صفحهای واحد تشکیل میشود
دهانهپوشبندhatch bar 1, hatch clamping beamواژههای مصوب فرهنگستانبستی متشکل از الوارهای چوبی یا تسمههای فلزی که بر روی دهانهپوش نصب و گاه پیچ میشود تا از باز شدن و جابهجایی دهانهپوش براثر باد و دیگر عوامل طبیعی جلوگیری شود
boundدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدود است، کران، حد، مرز، خیز، سرحد، جست و خیز، هممرز بودن، محدود کردن، جهیدن، مجاور بودن، خیز زدن، محدود ساختن، موظف، مقید، بسته، اماده رفتن، منتسب، باقید و بند بسته شده
خیز 2boundواژههای مصوب فرهنگستانحرکت سربازان از یک جانپناه به جانپناه دیگر که اغلب در زیر آتش دشمن انجام میشود