سرگردان، بی شرم، سنگروی، عاری از شرم، پر رو
سرگردان، بی پروایی نشان دادن، گستاخی کردن، بی باک، برنجی، بی شرم
برادرم
براون
برتچن
چاشنی، با اتش ملایم پختن، گرم کردن