یخ زده، وزیدن
چاشنی، با اتش ملایم پختن، گرم کردن
پل ارتباطی، پل ساختن، اتصال دادن
اکسیژن پل
خنده دار، تهدار کردن
نقض، نقض کردن، ایجاد شکاف کردن، رخنه کردن در