ثابتبینی درخششbrightness constancyواژههای مصوب فرهنگستانثابت دیدن درخشش یا روشنی اشیا در نورهای متفاوت
نمودار قدرـ رنگcolour-magnitude diagramواژههای مصوب فرهنگستاننموداری دوبعدی که محور عمودی آن روشنایی ظاهری (apparent brightness) است و برحسب قدر بیان میشود
زرنگیدیکشنری فارسی به انگلیسیadroitness, art, astuteness, brightness, canniness, cleverness, ingenuity, policy, presence of mind, shrewdness
نسبت قدرmagnitude ratioواژههای مصوب فرهنگستاننسبت روشنایی نسبی (relative brightness) دو جِرم نجومی که با هم یک قدر اختلاف دارند و این نسبت برابر با 512/2 است