برادرزاده، جوجه، بچه، جوجههای یک وهله جوجه کشی، توی فکر فرو رفتن
برود
برکت
مرغ مرغ، مرغ کرچ
مرده
سرباز ارتش
مرده، قابل تخم گذاری، افسرده، متفکر
broodiest، قابل تخم گذاری، افسرده، متفکر
برودرها، اندیشه کننده، روی تخم نشین
broodmare
broodingly
brood
سنگ تراشی
فلوبرود
racebrood
interbrood
بیش از حد