بگلت، بوق دو چرخه
مشغول
بوته
چنگال، سرهم بندی کردن، سنبل کردن، ناشیگری، خطا کردن
مشروب، تامل کردن، رم کردن، کار سرم بندی کردن
لگد زدن، لو لو، ادم زشت، خوف، تامل کردن، رم کردن، کار سرم بندی کردن