غذای حجیمbulky foodواژههای مصوب فرهنگستانغذایی که حاوی مقدار زیادی آب و الیاف و مقدار کمی پروتئین است
بستۀ خارجازاندازهcumbersome parcel, bulky parcel, colis encombrant (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانبستهای که ابعاد و حجم آن از حدود مقرر در آییننامۀ امانات پُستی تجاوز کند و درنتیجه نیاز به اقدامات احتیاطی داشته باشد
غذای حجیمbulky foodواژههای مصوب فرهنگستانغذایی که حاوی مقدار زیادی آب و الیاف و مقدار کمی پروتئین است
بستۀ خارجازاندازهcumbersome parcel, bulky parcel, colis encombrant (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانبستهای که ابعاد و حجم آن از حدود مقرر در آییننامۀ امانات پُستی تجاوز کند و درنتیجه نیاز به اقدامات احتیاطی داشته باشد
سترگدیکشنری فارسی به انگلیسیbig, bulky, burly, huge, immense, imperial, jumbo, massive, mighty, mountainous, prodigious, vast