بلوفلغتنامه دهخدابلوف . [ بْلُف ْ / ب ِ لُف ْ ] (فرانسوی ، انگلیسی ، اِ) بلف . رجوع به بلف شود.- بلوف زدن ؛ بلف زدن . رجوع به بلف زدن شود.
بولولغتنامه دهخدابولو. (اِ) به لغت یونانی ، بسیار باشد که عربان ، کثیر خوانند. (برهان ) (آنندراج ). مأخوذ از یونانی . بسیار وکثیر و زیاد. (ناظم الاطباء). یونانی پولو (بسیار). (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
بلوففرهنگ فارسی عمید۱. [مجاز] ادعای دروغین کسی برای ترساندن یا تحت تٲثیر قرار دادن دیگران.۲. نوعی بازی ورق که بازندۀ آن کسی است که بیشترین برگه را داشته باشد.