bulwarkدیکشنری انگلیسی به فارسیدروازه بان، بارو، خاکریز، خاکریز یا جان پناه، حامی، دیوار، پناه، دیواره سد، موج شکن، سنگر بندی
باروbulwarkواژههای مصوب فرهنگستانبخش دیوارهمانندی که دورتادور شناور، بالاتر از سطح آزاد عرشه، امتداد مییابد تا از افتادن بار یا افراد به دریا جلوگیری شود
bulwarksدیکشنری انگلیسی به فارسیممنوعیت، بارو، خاکریز، خاکریز یا جان پناه، حامی، دیوار، پناه، دیواره سد، موج شکن، سنگر بندی
bulwarksدیکشنری انگلیسی به فارسیممنوعیت، بارو، خاکریز، خاکریز یا جان پناه، حامی، دیوار، پناه، دیواره سد، موج شکن، سنگر بندی