روزدریافت برآوردی ایمن و کافیestimated safe and adequate daily dietary intakesواژههای مصوب فرهنگستانمقدار دریافت توصیهشده برای آن دسته از مواد مغذی که اطلاعات کافی برای تدوین «رواداشت رژیمی توصیهشدۀ» آنها وجود ندارد اختـ . روزاک ESADDIs
باردیکشنری فارسی به انگلیسیbar, barroom, brunt, cafe, cargo, charge, consignment, encumbrance, freight, fruit, goods, lading, load, pack, public house, ruck, sitting, stretch, tax, time, traffic, weight, yield
چایخانۀ بینراهیtransport cafeواژههای مصوب فرهنگستانمحلی برای عرضۀ چای و نوشیدنیهای معمولی دیگر در کنار جاده بهویژه برای رانندگان ماشینهای سنگین