کاویلغتنامه دهخداکاوی . (ع ص ) به آتش داغ دهنده به عضو. (آنندراج ). سوزنده پوست را به آهن و مانند آن . (از اقرب الموارد).
قاپوچیلغتنامه دهخداقاپوچی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) (از قاپو ترکی + چی به معنی مدیر) . حاجب . دربان . (آنندراج ). بواب . آذن .
جزوءلغتنامه دهخداجزوء. [ ج ُ ] (ع مص ) بسنده کردن . || بسنده کردن ستور به گیاه تر از آب . (از تاج المصادر بیهقی ) (از متن اللغة) (ازمنتهی الارب ). جَزء. جُزء. رجوع به این کلمات شود.