callsدیکشنری انگلیسی به فارسیتماس می گیرد، صدا، دعوت، ندا، احضار، بانگ، فریاد، نامبری، طلب، صدا زدن، نامیدن، فرا خواندن، احضار کردن، ملقب کردن، خواستن، خواندن
برونسپاری تماسoutsourcing of callsواژههای مصوب فرهنگستانسپردن پاسخگویی به تماسهای تلفنی به پیمانکاری از بیرون که ممکن است حتی در کشوری دیگر حضور داشته باشد متـ . برونسپاری برخوانی
رأی نامخوانroll-call vote, roll-call voting, roll call/ rollcall/ roll-call/ roll calls, vote by yeas and nays, yeas and nays, yea-and-nay rollcall, call of the voteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رأی شمارشی که در آن هر رأیدهنده با خوانده شدن نامش رأی خود را اعلام میکند و به نام او ثبت میشود
برونسپاری تماسoutsourcing of callsواژههای مصوب فرهنگستانسپردن پاسخگویی به تماسهای تلفنی به پیمانکاری از بیرون که ممکن است حتی در کشوری دیگر حضور داشته باشد متـ . برونسپاری برخوانی