callsدیکشنری انگلیسی به فارسیتماس می گیرد، صدا، دعوت، ندا، احضار، بانگ، فریاد، نامبری، طلب، صدا زدن، نامیدن، فرا خواندن، احضار کردن، ملقب کردن، خواستن، خواندن
ردۀ بهرهوری رویشگاهsite productivity calssواژههای مصوب فرهنگستانمرتبۀ رویشگاه جنگلی برحسب میزان بهرهوری آن
تبلیغات دستهبندیشدهclassified advertising, calssified adواژههای مصوب فرهنگستانتبلیغاتی که براساس موضوع و مخاطب و رسانه و محتوا و قیمت دستهبندی شدهاند
radicalsدیکشنری انگلیسی به فارسیرادیکال ها، رادیکال، ریشه، اصل، طرفدار اصلاحات اساسی، بنیان، ریشگی، سیاست مدار افراطی، بن رست، علامت رادیکال، قسمت اصلی