Chambersدیکشنری انگلیسی به فارسیاتاق ها، اتاق، تالار، حجره، اتاق خواب، خوابگاه، خان، فشنگ خوریاخزانه، دفترکار، اپارتمان، در اطاق قرار دادن، جا دادن
عکس 1converseواژههای مصوب فرهنگستاندر مورد یک گزارۀ شرطی، گزارهای که از جابهجایی مقدم و تالی آن به دست میآید متـ . عکس قضیه converse of theorem