زینچۀ شیبدارcanted tie plate,canted plateواژههای مصوب فرهنگستانزینچهای با سطح شیبدار 1 به 20 که برای استقرار زاویهدار ریل به سمت میانتار (centre of the track) آن به کار میرود
کژپادفِرّومغناطیسcanted antiferromagneticواژههای مصوب فرهنگستانمادة پادفِرّومغناطیسی که گشتاورهای اتمی در دو زیرشبکة آن کاملاً پادموازی نباشند و کمی مغناطش خودبهخودی در آن پدید آید
نمای کجزاویهdutch tilt shot, dutch angle shot, off-angle shot, canted shotواژههای مصوب فرهنگستاننمایی که در آن زاویۀ دوربین به صورتی است که عناصر بصری صحنه مایل دیده میشود
descantedدیکشنری انگلیسی به فارسیdescanted، به درازا بحی کردن، زیاد سخن راندن، بسط مقال دادن، اواز زیر خواندن، ازادانه انتقاد کردن