کنگلولغتنامه دهخداکنگلو. [ ک َ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان راستوپی است که در بخش سوادکوه شهرستان شاهی واقع است و 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
یقینلولغتنامه دهخدایقینلو. [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان ، واقع در 52هزارگزی جنوب باختری قیدار. دارای 108 تن سکنه . آب آن از قزل اوزن و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <sp
کانولاcanolaواژههای مصوب فرهنگستانرقمی از منداب (colza) که درصد اوروسیکاسید و آلکالوئید آن از حد معینی پایینتر باشد متـ . مَنداب کانادایی
راجه کنیلالغتنامه دهخداراجه کنیلا. [ ج َ ؟ ] (اِخ ) نام یکی از فرمانروایان هند بوده است . رجوع به ص 114 مجمل التواریخ و القصص شود. مؤلف تاریخ فرشته چ بمبئی ص 6 گوید: پاندوان از خرابه به معموره آمدند و در شهر کنپالی نزول کرده بلطای