careدیکشنری انگلیسی به فارسیاهميت دادن، مراقبت، توجه، سرپرستی، مواظبت، پرستاری، تیمار، غم، پروا، بیم، دلواپسی غم، غم خوردن، سرپرستی کردن
واگنک پشتِ کارpush carواژههای مصوب فرهنگستانواگن کاری چهارچرخهای برای حمل افراد و مصالح سنگین که میتوان آن را هل داد یا با موتور به حرکت درآورد
فرغون پشتکارtrack dolly, rail dolly, pony carواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای متشکل از چرخ ـ محور با لبه و کفی شبیه به فرغون برای حمل مصالح خط بهصورت دستی در مسافتهای کوتاه
carelessnessدیکشنری انگلیسی به فارسیسهل انگاری، مسامحه، لاابالی گری، پشت گوش فراخی، سبکباری، فروگذاری، سرسری، عدمتوجه
carelessnessدیکشنری انگلیسی به فارسیسهل انگاری، مسامحه، لاابالی گری، پشت گوش فراخی، سبکباری، فروگذاری، سرسری، عدمتوجه
scareدیکشنری انگلیسی به فارسیترساندن، هیبت، خوف، رم، سهم، بیم، رمیدگی، رم دادن، چشم زهره گرفتن، گریزاندن، ترسیدن، هراس کردن