کشاکشلغتنامه دهخداکشاکش . [ ک َ/ ک ِ ک َ / ک ِ ] (اِمص مرکب ) کشش . جذب . جلب . (ناظم الاطباء). کشش پیاپی . (یادداشت مؤلف ). کششهای متعاقب و بردن و آوردن . (برهان ). از هر سو کشیدن . پیاپی کشیدن و بردن و آوردن . (فرهنگ فارسی
قزاقزلغتنامه دهخداقزاقز. [ ق َ ق ِ ] (ع اِ) قزاقز من الشی ٔ؛ اندک از چیزی (منتهی الارب )، النبذ منه . (اقرب الموارد).