Centreدیکشنری انگلیسی به فارسیمرکز، میانه، مدار، میان، وسط و نقطه مرکزی، در مرکز قرار گرفتن، تمرکز یافتن
مرکز غوطهوریcentre of buoyancy, centre of displacement, centre of immersion, centre of immersed bulkواژههای مصوب فرهنگستانمرکز هندسی حجم آب جابهجاشده در زیرشناور برابر با حجمِ زیرِ آب شناور