challengeدیکشنری انگلیسی به فارسیچالش، گردنکشی، طلب حق، دعوت بجنگ، رقابت کردن، بمبارزه طلبیدن، سرپیچی کردن
challengesدیکشنری انگلیسی به فارسیچالش ها، گردنکشی، طلب حق، دعوت بجنگ، رقابت کردن، بمبارزه طلبیدن، سرپیچی کردن
challengesدیکشنری انگلیسی به فارسیچالش ها، گردنکشی، طلب حق، دعوت بجنگ، رقابت کردن، بمبارزه طلبیدن، سرپیچی کردن
اثرآزمایی غذاfood challengeواژههای مصوب فرهنگستاندادن یک غذا به بیمار برای اثبات یا رد رابطۀ بین غذا با یک نشانه