cheatsدیکشنری انگلیسی به فارسیتقلب ها، فریب، متقلب، گول، ادم متقلب و فریبنده، فریب دهنده، محیل، سیاه بند، طرار، طراری، مکار، فریب دادن، گول زدن، فریفتن، خدعه کردن، جر زدن، مغبون کردن
کارـ ساعت انبارhatch-hoursواژههای مصوب فرهنگستانواحدی برای محاسبة زمان کار که عبارت است از مجموع ساعاتی که در مجموع انبارها عملیات بارگیری و تخلیه انجام میشود
سس پنیرcheese sauceواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع سسهای سفید طعمدارشده با پنیر که عمدتاً برای پوشش دادن برخی از غذاها مانند نیرشته یا ماهی، به کار میرود
تابع چکیدهسازcryptographic hash function, hashing algorithm, hash functionواژههای مصوب فرهنگستانتابعی که طول ورودی آن دلخواه و طول خروجی آن ثابت است و از ویژگیهای آن یکطرفه بودن وابستگی خروجی به تمامی بیتهای ورودی و بدون برخورد است
قیطُسCetus, Cet, Whaleواژههای مصوب فرهنگستانچهارمین صورت فلکی بزرگ که در استوای آسمان واقع است و به شکل نهنگ تصور میشود