اطلاع مفروضgiven informationواژههای مصوب فرهنگستاندر ساخت اطلاع جمله، اطلاعی که از دید گوینده یا نویسنده برای شنونده یا خواننده آشناست و از آن خبر دارد متـ . اطلاع کهنه old information
الک کردنsieving 1واژههای مصوب فرهنگستانروشی برای بازیابی مواد فرهنگی نسبتاً ریز در نهشتههای باستانشناختی با الک کردن خاک بستره متـ . الک کردن خشک dry sieving
الک کردن آبیwet sievingواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای بازیابی مواد فرهنگی نسبتاً ریز با شستن خاک و کلوخهای بستره در الک