cryدیکشنری انگلیسی به فارسیگریه کردن، گریه، فریاد، بانگ، ناله، خروش، غریو، زاری، ضجه، عجز، فریاد زدن، بانگ زدن، داد زدن، صدا کردن، خروش برآوردن، خروشیدن، مصوت کردن
مرغ توفان دیومِدی سرخاکستریDiomedea chrysostomaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از دیومِدیان و راستۀ کبوتردریاییسانان با پرهای سفید و بال سیاه و گردن و سر خاکستری روشن