سوزاندن
متوقف کردن، متوقف ساختن، ایستادن، موقوف شدن، دست کشیدن، گرفتن
پنیر
مواجه شدن، مالک شدن، تصاحب کردن
پایان دادن
cissing
exorcising، دفع کردن، اخراج کردن، تطهیر کردن
دقیق
بدون تردید
برش دادن، بریدن، کندن، چاک دادن، شکاف دادن، حجاری کردن
abscising، جدا کردن طول روی محور مختصات