چسبیده، صدای جرنگ چسبیدن، پیوستن، وفادار بودن
چسبیدن به
چسباندن فیلم
کلینیک، سلول زندان، جلنگ جلنگ صدا کردن، بصدا دراوردن
quilling
سلینگ کردن
چسبیده
clingfishes
سنگ های قیمتی
کلنجرها
cling
cling, hug, pursue
cling, comply, hew, keep, observe
سه چرخه
دستکاری
آموزش و پرورش
ضبط
مصرف کننده