کلینیک، سلول زندان، جلنگ جلنگ صدا کردن، بصدا دراوردن
چسبیده، صدای جرنگ چسبیدن، پیوستن، وفادار بودن
چسبیدن به
چسباندن فیلم
سلینگ کردن
jelling، بستن، دلمه شدن، ماسیدن
کلینکر، آجر لعابی، آجر کاشی، پوسته اهن، تفاله شیشه در کوره قالگری
کلینکر
دلم برات تنگ شده، جلنگ جلنگ صدا کردن، بصدا دراوردن
کلینکر ها، آجر لعابی، آجر کاشی، پوسته اهن، تفاله شیشه در کوره قالگری
کلینکوم
clink
بلوک کلینکر