clubدیکشنری انگلیسی به فارسیباشگاه، انجمن، کانون، چماق، گرز، باتون، مجمع، خال گشنیز، خاج، عمود، چماق زدن، تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
باشگاه عمدهفروشیwarehouse club, wholesale club, terminalواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از افراد که در قالب یک تشکل مشخص به عمدهفروشی یک کالا یا مجموعهای محدود از کالاها، با تخفیف زیاد، به اعضای خود میپردازند
باشگاه گردشگریholiday club, holiday saving clubواژههای مصوب فرهنگستانباشگاهی مبتنی بر مالکیت زمانی که گردشگران به جای خرید سهمی از یک تفریحگاه، حق عضویت باشگاه را میپردازند و از امتیازات آن برخوردار میشوند