کوب، چوب ذرت، ادم مهم، ضربت برکپل، توده، ضرب
کباب ذرت، چوب ذرت
کباب کباب
تاکسی، جای راننده کامیون، جای لوکوموتیوران
کابین hansom
کودتا، بر هم زدن
سنگ متشکل از مواد رسوبی و قلوهسنگ
مربوط به قلوهسنگ
coburgher
cobweb، تار عنکبوت
cobewail
cob
cob, pony
cob, corncob
بی رحم
cobwebbier
چاقو
کینکوب
کرومبوک، چوب ذرت
پادکوب