codesدیکشنری انگلیسی به فارسیکدهای، رمز، قانون، برنامه، دستورالعملها، نظام نامه، رمزی کردن، بصورت رمز دراوردن
کدگذاری سلسلهایconcatenated codingواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای در کدگذاری که در آن از دو یا چند کد بلوکی (block codes) با پیچیدگی کمتر و بهصورت پشتسرهم برای دست یافتن به قابلیت اطمینان بالاتر استفاده میشود
encodesدیکشنری انگلیسی به فارسیرمزگذاری می کند، بصورت رمز دراوردن، برمز در اوردن، رمزی کردن، برمز نوشتن