شناختن، درک کردن، دانستن
شناختن
شناخت
شناگر
شناخته شده است، درک کردن، دانستن
شناگران
تشخیص، شناختن، برسمیت شناختن، تشخیص دادن، باز شناختن، تصدیق کردن
از بین بردن
پیش بینی می شود
شناسایی دقیق
اشتباه گرفته شدن