collectorدیکشنری انگلیسی به فارسیجمع کننده، تحصیلدار، گرد اورنده، جریان روب، فراهم اورنده، جمع اورنده
جمعکنcollector, current collectorواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای در برخی از وسایل نقلیة برقی برای دریافت و هدایت جریان الکتریکی