commentدیکشنری انگلیسی به فارسیاظهار نظر، توضیح، تفسیر، تعبیر، تفسیر نوشتن، تعبیر کردن، یادداشت کردن، تقریظ نوشتن
کومینلغتنامه دهخداکومین .(اِخ ) شهرکی است به کرمان و از وی زیره و نیل و نیشکر خیزد و اینجا پانید کنند. (حدود العالم ). از نواحی کرمان است بین جیرفت و هرموز. (از معجم البلدان ).
قومینلغتنامه دهخداقومین . [ ] (معرب ، اِ) صمغ است و گویندضان است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قومی شود.