تفسیر 1commentary 1واژههای مصوب فرهنگستاناظهار نظر سردبیر یا تحلیلگر خبر که از رادیو یا تلویزیون پخش میشود
گشتنوشتcommentary 2, guidespeakواژههای مصوب فرهنگستاننوشتهای که راهنما یا یاور گشت برای جلب توجه و علاقۀ گردشگران در توضیحات خود از آن استفاده میکند
گفتارnarration 3, commentary 3واژههای مصوب فرهنگستانکلامی که بهصورت صدای بیرون از صحنه یا پرده شنیده میشود
گزارهدیکشنری فارسی به انگلیسیaccomplishment, commentary, comments, interpretation, judgment, statement, subject, term
تفسیردیکشنری فارسی به انگلیسیcomment, commentary, construction, exegesis, explanation, gloss, interpretation, reading, rendering, version