کمونلغتنامه دهخداکمون . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) بخشی از تقسیمات کشوری فرانسه و آن معادل «بلوک » و «بخش » است . (فرهنگ فارسی معین ).
کمونلغتنامه دهخداکمون . [ ک َ ] (ع ص ) ناقة کمون ؛ ناقه ای که آبستنی خود پنهان دارد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). ماده شتری که آبستنی خود پنهان دارد. (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
کومینلغتنامه دهخداکومین .(اِخ ) شهرکی است به کرمان و از وی زیره و نیل و نیشکر خیزد و اینجا پانید کنند. (حدود العالم ). از نواحی کرمان است بین جیرفت و هرموز. (از معجم البلدان ).
قومینلغتنامه دهخداقومین . [ ] (معرب ، اِ) صمغ است و گویندضان است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قومی شود.