communicationدیکشنری انگلیسی به فارسیارتباطات، ارتباط، مخابرات، مکاتبه، مخابره، ابلاغیه، معاشرت، علاقه، تماس
نقصهای چندشاخگیfurcation defectsواژههای مصوب فرهنگستاننقصهای ساختاری که در ناحیۀ چندشاخه شدن ریشهها به وجود میآید و معمولاً شامل یک ناودانِ رابط (communication channel) است که بین مغزه و فضای پیرادندانی ایجاد میشود
communicationدیکشنری انگلیسی به فارسیارتباطات، ارتباط، مخابرات، مکاتبه، مخابره، ابلاغیه، معاشرت، علاقه، تماس
ارتباطcommunicationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی برای انتقال مفاهیم در یک رابطة دوطرفه که در آن دو طرف نه تنها تبادل اطلاعات و اخبار و اندیشه و احساسات میکنند، بلکه به ادراک و زبان مشترک میرسند
telecommunicationدیکشنری انگلیسی به فارسیارتباطات مخابراتی، ارتباط دور برد، مخابرات تلفنی وغیره از مسافات دور
communicationدیکشنری انگلیسی به فارسیارتباطات، ارتباط، مخابرات، مکاتبه، مخابره، ابلاغیه، معاشرت، علاقه، تماس