ترجمه کردنcompileواژههای مصوب فرهنگستانرمزگشایی کردن دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر و تولید کردن برنامهای به زبان همگذاری
تهیه کردندیکشنری فارسی به انگلیسیaccommodate, arrange, compile, furnish, provide, provision, purvey, stock, supply