عدسی مرکبcompound lensواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای متشکل از دو یا چند عدسی با شعاعهای یکسان که بهجای یک عدسی منفرد به کار میرود تا برخلاف عدسی منفرد ابیراهی نداشته باشد یا ابیراهی آن به حداقل برسد
compoundدیکشنری انگلیسی به فارسیترکیب، محوطه، جسم مرکب، بلور دوتایی، ترکیب کردن، امیختن، مخلوط کردن، مرکب، چند جزئی، لفظ مرکب
compoundدیکشنری انگلیسی به فارسیترکیب، محوطه، جسم مرکب، بلور دوتایی، ترکیب کردن، امیختن، مخلوط کردن، مرکب، چند جزئی، لفظ مرکب