conformدیکشنری انگلیسی به فارسیمطابق با، همنوایی کردن، مطابقت کردن، وفق دادن، پیروی کردن، موافقت کردن
تطبیق با نیازهاconformance to requirementsواژههای مصوب فرهنگستانبرخورداری یک محصول از همۀ ویژگیهای ازپیشتعیینشده
conformدیکشنری انگلیسی به فارسیمطابق با، همنوایی کردن، مطابقت کردن، وفق دادن، پیروی کردن، موافقت کردن