صورتبندی بتاbeta conformation, β conformationواژههای مصوب فرهنگستانصورتبندی پایداری از رشتۀ پلیپپتیدی که در نهایت کشیدگی قرار داشته باشد
صورتبندی قایقیboat conformationواژههای مصوب فرهنگستانشکل فضایی قایقمانندی که سیکلوهگزان یا ترکیبهای مشابه به خود میگیرند
قوارهدیکشنری فارسی به انگلیسیconfiguration, conformation, form, length, parcel, patch, piece, shape, swath, template
ساختاردیکشنری فارسی به انگلیسیanatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture
صورتبندی بتاbeta conformation, β conformationواژههای مصوب فرهنگستانصورتبندی پایداری از رشتۀ پلیپپتیدی که در نهایت کشیدگی قرار داشته باشد
صورتبندی قایقیboat conformationواژههای مصوب فرهنگستانشکل فضایی قایقمانندی که سیکلوهگزان یا ترکیبهای مشابه به خود میگیرند