رسید مرسولهconsignment noteواژههای مصوب فرهنگستانسندی مشابه بارنامۀ دریایی حاوی مشخصات کالا و شرایط حمل و پرداخت کرایه که شرکت باربری صادر میکند
شرط ارسالconsignment clauseواژههای مصوب فرهنگستانبندی در اجارهنامۀ کشتی مربوط به تعیین نمایندۀ مالک یا اجارهکنندۀ کشتی برای انجام امور تخلیه و بارگیری
مرسولهconsignment 2واژههای مصوب فرهنگستانکالایی که فرستنده در زمانی معین و با نشانی مشخصی به شرکت باربری میسپارد تا به گیرنده تحویل دهد
سپارشدیکشنری فارسی به انگلیسیcommendation, consignment, delegation, devolution, emphasis, order, recommendation