consultingدیکشنری انگلیسی به فارسیمشاوره، مشورت کردن، همفکری کردن، رایزنی کردن، کنکاش کردن، مشورت خواستن از
مشاورۀ مسافرتیtravel consultingواژههای مصوب فرهنگستانارائۀ اطلاعات و توصیههای لازم از طرف دستاندرکاران گردشگری به مسافران یا مشتریها
مشاورۀ مسافرتیtravel consultingواژههای مصوب فرهنگستانارائۀ اطلاعات و توصیههای لازم از طرف دستاندرکاران گردشگری به مسافران یا مشتریها