convenesدیکشنری انگلیسی به فارسیتشکیل می شود، دور هم جمع شدن، گرد امدن، جمع کردن، تشکیل جلسه دادن، هم ایش کردن، منعقد کردن
combineدیکشنری انگلیسی به فارسیترکیب کردن، کمباین، ماشین درو وخرمنکوبی، مخلوط کردن، باهم پیوستن، متحد شدن، امیختن ترکیب شدن