corporateدیکشنری انگلیسی به فارسیشرکت های بزرگ، دارای شخصیت حقوقی، یکی شده، دارای شخصیت حقوقی، بصورت شرکت درامده
corporateدیکشنری انگلیسی به فارسیشرکت های بزرگ، دارای شخصیت حقوقی، یکی شده، دارای شخصیت حقوقی، بصورت شرکت درامده
incorporateدیکشنری انگلیسی به فارسیترکیب کردن، یکی کردن، جا دادن، متحد کردن، داخل کردن، دارای شخصیت حقوقی کردن، ثبت کردن، بهم پیوستن، امیختن، غیر جسمانی